نیما نامداری /, تحلیلگر اقتصادی
ما در ایران چیزی به نام صنعت ورزش نداریم. صنعت ورزش یعنی مجموعه فعالیتهای اقتصادی که بر اساس فعالیتهای ورزشی شکل میگیرند. تولید و عرضه تجهیزات و محصولات ورزشی، مسابقات و رقابتها، رسانهها و تولید و مصرف محتوای ورزشی، تبلیغات و برندسازی، ساخت و توسعه زیرساختهای فیزیکی و بناهای ورزشی، پزشکی ورزش، آموزش و ترویج ورزش و دیگر کارهایی که به واسطه ورزش موجب تبادلات پولی میشوند در کنار هم صنعت ورزش را میسازند.
برآورد ارزش اقتصادی این صنعت کار سادهای نیست اما عموما اندازه صنعت ورزش در دنیا بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود و سهم این صنعت از تولید ناخالص داخلی اغلب کشورهای توسعه یافته حدود ۱ درصد است و با توجه به اینکه در اغلب این کشورها رشد این صنعت از رشد اقتصادی بالاتر است طبعا این سهم در آینده افزایش خواهد یافت.
برای اینکه تصوری از اجزای این صنعت داشته باشیم بد نیست مثلا به صنعت ورزش در آمریکا نگاه کنیم. اندازه صنعت ورزش در آمریکا چیزی در حدود ۸۰ میلیارد دلار است و در حدود نیم میلیون نفر مستقیما در این صنعت شاغل هستند. سهم حق پخش و مالکیت محتوا از این صنعت در آمریکا حدود ۲۱ میلیارد دلار (یعنی ۲۶ درصد کل صنعت)، بلیت فروشی و درآمد ناشی از حضور در رویدادها در حدود ۱۹ میلیارد دلار (۲۳ درصد کل) ، اسپانسرشیپ در حدود ۱۸ میلیارد دلار (۲۲ درصد) و سهم مرچندایزینگ یعنی عرضه و فروش کالاها و وسایلی که به برندهای ورزشی تعلق دارند در حدود ۱۵ میلیارد دلار (۱۹ درصد) است. مابقی بخشها هم مجموعا حدود ۱۰ درصد این صنعت را شکل میدهند.
خوب ما در ایران چه داریم؟ حق پخش نداریم، مرچندایزینگ نداریم، رویدادهای ورزشی محدود به دو سه ورزش آن هم با شرایط بد و محقرانه است، اسپانسرشیپ هم که باز در همان دو سه ورزش و در حد اعانه و کمک به تیمهای پرطرفدار است. با این اوصاف عجیب نیست که صنعت ورزش در ایران نداریم. کار مهمی که «بازار ورزش» میکند دقیقا همین است که مدام به همه یادآوری میکند که این چیزی که در ایران داریم هر چه هست صنعت نیست. هر تغییری دقیقا از همین نقطه شروع میشود که بدانیم چه نداریم.