به دنبال قطر و امارات، حضور عربستان هم در فوتبال اروپا جدیتر میشود. سرمایهگذاری حکومتهای این کشورها بیش از اینکه به نفع باشگاهها باشد، برای خود این کشورها منفعت دارد.
سایمون چادویک*
بیش از یک سال است که شایعاتی درباره علاقه خاندان پادشاهی عربستان برای خرید باشگاه منچستر یونایتد شنیده میشود. اگر این شایعات در نهایت به حقیقت تبدیل شوند، عربستان سعودی هم به جمع همسایگانش چون امیرنشین ابوظبی و قطر اضافه خواهد شد که هم اکنون مالکیت باشگاههایی مثل منچسترسیتی و پاریسنژرمن را به عهده دارند.
این موضوع باعث افزایش نگرانیها و انتظارات هواداران یونایتد شده است. آنها بابت تاثیرات ناشی از هزینههای بیرویه باشگاهشان در نقل و انتقالات نگران هستند. از طرفی دغدغههای جدی درباره سابقه عربستان در حقوق بشر دارند و از طرف دیگر بدبینیهایی هم درباره هزینه کردنهای شک برانگیز و ناسالم یک کشور آسیایی دیگر در فوتبال اروپا وجود دارد.
«ورزش شویی»
تا همین لحظه خیلی از ناظران و فعالان شبکههای اجتماعی عقیده دارند که در صورت تحقق این شایعات، یک اتحادیه یا بنگاه سهامی سعودی تبدیل به ابزار مقابله با انتقادات و نظارتهای عمومی خواهد شد. خیلیهای دیگر هم معتقدند که این موضوع به یک «ورزش شویی» تبدیل میشود و این یعنی اینکه حکومت ریاض تلاش میکند چهره خود را تطهیر کرده و شهرت لکه دار شدهاش را بازسازی کند.
شاید این گمانهزنیها درست باشد، اما چیزی که مشخص است اینکه دلیل اصلی این تردیدها و نگرانیها، نحوه حاکمیت و مدیریت در کشورهایی مثل عربستان و قطر است. به هر حال خرید یک باشگاه فوتبال فقط یک هوس نیست، بلکه یکی از ویژگیهای معمول نهادها، حکومتها و افرادی است که از رانت و درآمد ویژه برخوردار هستند. به عنوان مثال امیرنشینی مثل ابوظبی درآمدهایی از سرمایهگذاریهای خارجی دارد که بر پایه نفت و گاز استوار هستند. در این گونه حکومتها، افراد بر اساس خواستگاه قبیلهای و موقعیت فامیلی خاصی که دارند، کشور یا یک نهاد را به صورت فامیلی اداره میکنند و از منابع آن بهرهمند میشوند.
طبقه حاکم در چنین شرایطی، پولها را جمع کرده و تصمیم میگیرد که چطور آنها را خرج کند. این موضوع میتواند به تقویت موقعیت اجتماعی او منجر شود به ویژه اینکه با این کار، گاهی از پرداخت مالیات شانه خالی کرده و افکار عمومی را آرام میکند. در مجموع این نهادهای رانتی به صورت یک پوشش عمل میکنند که هدفشان تضمین مشروعیت، مقبولیت و ثبات طبقه حاکم است. با انتقال این داراییها به خارج کشور، اصحاب قدرت در مناطقی مثل ابوظبی، قطر و عربستان میتوانند از اموال شخصی خود که میتوان گفت در اصل اموال کشورشان است، محافظت کنند.
برای شکوه منیو یا امنیت عربستان؟
در حالی که طرفداران منچستریونایتد چشمانتظار این هستند که ببینند دلارهای نفتی اغواکننده چطور در باشگاهشان هزینه میشود، باید این نکته را در یاد داشت که تحقق این موضوع، بیش از اینکه امید آنها برای بازگشت منیونایتد به شکوه گذشته را زنده کند، برای ثبات، امنیت و شهرت حاکمان و حتی مردم عربستان مفید است.
نمونه بارز و روشن این فرضیه، باشگاه پاریسنژرمن است. مالک این باشگاه که یکی از اعضای خاندان پادشاهی است، کشوری را نمایندگی میکند که از نظر جغرافیای سیاسی کاملا آسیبپذیر است. قطر کمتر از سه میلیون نفر جمعیت دارد و با آبهایی احاطه شده که در همین چند وقت اخیر چند حمله به تاسیسات نفتی و نفتکشها در آن رخ داده است. در دو طرف این کشور هم دو قدرت بزرگ منطقه یعنی عربستان و ایران قرار دارند که منجر به آسیبپذیر بودن بیشتر آن میشود. با حضور موثر در صحنه اول فوتبال دنیا، قطر خود را کاملا در معرض دید جهانیان قرار داده و درجه امنیت خود را نسبت به قبل افزایش داده است. در همین حال کشور فرانسه هم خدمات گستردهای را به اعضای خاندان حاکم در زمینههای مختلف از جمله سرمایهگذاری و امور مالی ارائه کرده است.
در همین هفتههای اخیر پاری سنژرمن اعلام کرد که درآمد این باشگاه در فصل گذشته ۶۳۷٫۸ میلیون یورو بوده که نسبت به فصل قبلش حدود ۱۸ درصد افزایش داشته و این باشگاه را به یکی از ۱۰ باشگاه ثروتمند دنیا تبدیل کرده است. بدون تردید هواداران پاریس از تقویت وضعیت مالی باشگاهشان خرسندند اما نباید غافل شد که حاکمین قطر خوشحالتر خواهند شد. به همین دلیل در کنار شایعات مربوط به خرید مالکیت منچستریونایاتد توسط سعودیها، این شایعه که قطریها قصد دارند باشگاه لیدزیونایتد در انگلیس را هم بخرند جدی شده است. البته هنوز مشخص نیست که این شایعات سودی برای آنها داشته باشد یا نه اما باشگاه لیدز ارتباط قویای با حاکمین قطر دارد و این به نفع دو طرف است.
رقابت قطر و امارات در جزیره
گمانهزنیها از این حکایت میکند که هرگونه تلاش قطریها برای خرید و توسعه لیدزیونایتد، در اصل رقابت با رقیب یا دشمن سیاسیشان امارات (ابوظبی) است که توانستهاند در منچسترسیتی الگوی موفقی را پیاده کنند. در پنج سال قبل، امیرنشین ابوظبی به خاطر روابطی که از طریق مالکیت باشگاه سیتی با مسولان شهر منچستر برقرار کرده، در حدود یک میلیارد پوند در پروژههای ساختمانی و اجاره اماکن اقامتی این شهر هزینه کرده و نه تنها باعث رونق کسب و کار و افزایش ارزش ملک در این بازار شده بلکه این رونق را برای چند سال آینده تضمین کرده است. این یعنی اینکه سرمایهگذاری خارجی حاکمان ابوظبی برای شهر موثر بوده و از طرفی با بالا رفتن سود سهام باشگاه، برای خودشان هم نتیجه داشته است.
حدود چهل کیلومتر آنطرفتر در لیدز هم پروژه توسعه شهر در حال انجام است و قرار است شبکه تلویزیونی ملی انگلیس هم از لندن به آنجا نقل مکان کند. به همین دلیل کارشناسان امور مسکن پیشبینی میکنند که کسب و کار مسکن در این شهر رونق چشمگیری داشته باشد به ویژه اینکه لیدز قرار است به قطب کسب وکار آنلاین در انگلیس تبدیل شود. در این شرایط اگر قطریها باشگاه لیدز را بخرند، همکاری و ارتباط آنها با شهر، وسیعتر از یک همکاری ورزشی خواهد شد که این قطعا برای یک کشور کوچک مثل قطر میتواند ارزش بالایی داشته باشد. سرمایهگذاری در بازار مسکن و حتی ایجاد شبکههای کسب و کار آنلاین در انگلیس، اگر موفقیتآمیز باشد جذابیت بالایی برای هر کس از جمله حاکمین متکی به رانت در قطر دارد که با همسایگانش در حال رقابت هستند.
مرور این اتفاقات از این حکایت میکند که این سرمایهگذاریها بیش از اینکه برای باشگاههای فوتبال و هوادارانشان مفید باشد برای سرمایهگذاران خاورمیانهای منفعت دارد. هواداران باشگاههای بزرگ اروپا امیدوارند که یکی از این سرمایهداران خاورمیانه در باشگاهشان ولخرجی کند اما باید پذیرفت که این سرمایهگذاران نه تنها تعلقی به آن شهر یا کشور ندارند بلکه ممکن است حتی طرفدار فوتبال و منچستریونایتد و غیره هم نباشند. آنها همه از طبقات حاکم در کشورهایی هستند که با پول نفت و گاز کشورشان ثروتمند شدهاند و همگی دنبال رانتهای جدیدی هستند که هم سرمایههای شخصیشان را محافظت کرده و هم امنیت و آینده کشورشان را تضمین کنند.
*سایمون چادویک استاد اقتصاد ورزش دانشگاه استالفورد منچستر
منبع: ایجی اینسایت