واگذاری دو باشگاه تبریزی تراکتور و ماشینسازی به شرکت ملی مس ورزقان یک فصل شرمآور دیگر به تمام واگذاریهای بیهوده و شکستخورده قبلی در فوتبال ایران اضافه کرد.
اول از همه اینکه همانند همه واگذاریهای پیشین این واگذاریها نیز به هیچ وجه نه به خاطر خصوصیسازی بوده و نه در چارچوب طرح و برنامه جامعی که دارای توجیه اقتصادی باشند.
دو باشگاه بدهکار، به جای پرداخت مطالبات مس سونگون از صنایع ملی مس، به این مجتمع واگذار شده است. بدهی و هزینه به جای طلب مالی. پیچیدگی و بیمعنایی توأمان در یک معامله.
کارخانههای تراکتورسازی و ماشینسازی، دو نشان تجاری با مالکیت موسسه مهر اقتصاد ایرانیان و سازمان گسترش و نوسازی، هیچ ارتباطی به دو باشگاه ورزشی با این نامها در تبریز ندارند اما نشان تجاری آنها در فوتبال تبلیغ میشود. چه در دوران مالکیت زنوزی و چه حالا که مجتمع مس سونگون مالک این دو باشگاه شده، بیمعناست که تراکتورسازی و ماشینسازی با نام پیشین ادامه دهند. استاندار تبریز میگوید نام دو باشگاه تغییر نمیکند. این یک مضحکه در اقتصاد است که مس سونگون تیمهایی با نشان تجاری دو کارخانه دیگر را اداره کند، در فوتبالی که هیچ درآمدی خلق نمیشود و هر دو باشگاه چندصد میلیارد بدهکارند.
زوایای مضحک دیگر در این معامله به همین جا ختم نمیشود. صنایع ملی مس که سه تیم در لیگ برتر و لیگ یک دارد (مس رفسنجان، مس کرمان، مس شهر بابک)، حالا دو تیم دیگر هم در اختیار گرفته است. حضور همزمان این تیمها در لیگ برتر میتواند نام لیگ را به لیگ صنایع مس تبدیل کند! کنفدراسیون فوتبال آسیا، استقلال و پرسپولیس را به دلیل مالکیت مشترک از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته است اما صنایع ملی مس برایش پیام نانوشتهای فرستاده که مالکیت مشترک استقلال و پرسپولیس یک شوخی است و رکورد مالکیت بر باشگاهها را ما شکستهایم.
خرید دو باشگاه تراکتور و ماشین را با اشاره به مسئولیت اجتماعی مس سونگون توجیه میکنند، اما مسئولیت اجتماعی مس سونگون میتواند فراهم کردن امکانات ورزش همگانی برای مردمان روستاهای اطراف سونگون و ورزقان باشد، نه باشگاهداری حرفهای در تبریز، در فاصله ۱۳۰ کیلومتری از سونگون.
میراث زنوزی
و اما برسیم به مالک پیشین این دو باشگاه که تنها دو خروجی داشت. از باشگاه تراکتورسازی در دوره مالکیت محمدرضا زنوزی فقط پسوند “سازی” حذف نشد، بلکه انبوهی از بدهی و وعدههای بیهوده به جا ماند و حالا زنوزی پس از مانورهای خبری، از «فروش» باشگاه حرف میزند. منظور واقعی او اما واگذاری باشگاه نیست، بلکه میخواهد بدهیهای انباشتهاش را واگذار کند.
واگذاری بدهی از معاملههای عجیب و نوبرانه در اقتصاد ایران است. حاصل مالکیت زنوزی بر باشگاه تراکتورسازی به روایتهای گوناکون چند صد میلیارد بدهی تخمین زده میشود که حتی محاسبه دقیق درباره آن وجود ندارد و رییس هیات فوتبال آذربایجان شرقی پیشتر از رقم ۳۸۸ میلیارد تومان حرف زده بود. ارزش نشان تجاری تراکتورسازی اگرچه میتواند ارقامی بزرگتر از این مقدار بدهی باشد اما مطابق واقعیتهای جاری در اقتصاد فوتبال ایران تحمل این میزان بدهی از عهده یک باشگاه خارج است.
زنوزی بدون رعایت فیرپلی مالی به نابسامانی بیشتر در بازار نقل و انتقالات ایران افزود، قراردادهای دلاری و با ارقام خارج از عرف با بازیکنان ایرانی بست، مربیان خارجی را هر بار با تصمیمات عجولانهاش در تراکتور ناکام گذاشت، در قرارداد با بازیکنان خارجی ولخرج و سپس بیتعهد بود تا آنچه برای تراکتورسازی به جا بماند، انبوهی از بدهی و پرونده شکایتهای مالی باشد.
آسیبی که این سیاق باشگاهداری به فوتبال وارد میکند، مسدود کردن راه باشگاهداری خصوصی برای دیگران است. با این میزان از خاصهخرجی و ایجاد تعهدهای مالی بیپشتوانه، فوتبال گران و گرانتر شده است و باشگاهداری فقط از کسانی برمیآید که به روش مالک تراکتور بخواهند دورانی پر سر و صدا را پشت سر بگذارند و بروند.
زنوزی میتواند درباره حقوق پایمالشده باشگاهها از جمله حق پخش تلویزیونی حرف بزند، میتواند از زیانبار بودن باشگاهداری در فوتبال ایران بگوید و حرف بیراهی هم نزده است اما او با شناخت از وضعیتی که بر اقتصاد فوتبال ایران حاکم است، چرا تراکتور را ثروتمند جلوه داد؟ سرانجام تمام آن پولهایی که مثل شاباش به هوا میرفت، به عنوان بدهی روی سر باشگاه تراکتورسازی آوار شده است.
تراکتورسازی از ۵۱ سال پیش تا امروز هرگز مالکی با ادعای ثروت بیشتر از مالک امروزش نداشت اما هرگز به اندازه امروز بدهکار نبود. تمام آن نمایش تمول تراکتورسازی در چند سال اخیر صحنهای روی پرده با بازیگری مالک بود، اما نمایش تمام شده است.