آرمن ساروخانیان
مصاحبه تند اخیر زنوزی، مالک تراکتور نتیجه خشم او از پروندههای پرشمار نقل و انتقالاتی است که به زیان این باشگاه اعلام شده. تراکتور تنها باشگاه لیگ برتری نیست که با چنین دردسری روبرو شده است و استقلال و پرسپولیس هم در این زمینه رقابت نزدیکی دارند.
اگر نقل و انتقالات هوشمندانه باشد، میتواند باشگاه را از نظر فنی و اقتصادی بالا بکشد، ولی در فوتبال ایران این فرآیند معمولاً با اشتباهات زیادی همراه است تا نتیجه عکس بدهد و وضعیت تعداد زیادی از باشگاهها بحرانی باشد. نقل و انتقالات هنری است که متأسفانه در فوتبال ایران نداریم و نتیجهاش هدر رفتن بخش زیادی از بودجه باشگاهها و انبوه شکایات در محکمه فیفاست.
مهمترین سوالی که درباره نقل و انتقالات میتوان پرسید این است که تصمیم نهایی در باشگاه باید به عهده چه کسی باشد؟ مالک، مدیرعامل، سرمربی یا یک نفر دیگر؟ باشگاههای اروپایی برای رهایی از این آشفتگی و با توجه به اهمیت نقل و انتقالات یک پست مدیریتی ویژه تعریف کردهاند و صفر تا صد آن را در اختیار «مدیر ورزشی» گذاشتهاند.
برای این تصمیم دلایل متعددی وجود دارد. مدیر ورزشی از استراتژی و بودجه باشگاه آگاه است و بر این اساس به بازار میرود. سرمربی هم با نظر این مدیر انتخاب میشود و باید با او هماهنگ باشد. سپردن نقل و انتقالات به سرمربی این خطر را دارد که ممکن است دوره کارش در باشگاه طولانی نشود و با رفتن او تیم پر از بازیکنانی خواهد بود که احتمالاً با سلیقه مربی بعدی هماهنگ نیستند. طبعاً مربی بعدی هم مایل است تیم خودش را ببندد و این میتواند به چند خرید جدید دیگر ختم شود. ادامه این چرخه خریدهای پرشمار با کارآیی پایین و انبوهی از بدهی برای باشگاه است.
در چارت برخی از باشگاههای لیگ برتر ایران پست «معاونت ورزشی» تعریف شده که ظاهراً قرار است همان مسئولیتهای «مدیر ورزشی» را به عهده داشته باشد، ولی بیشتر آنها حضوری تشریفاتی دارند و این مدیرعامل یا سرمربی هستند که بسته به قدرت و نفوذشان بخش جذاب نقل و انتقالات را کنترل میکنند! مشکل دیگر پیدا کردن افراد مناسبی برای این پست است که تخصص، نگاه فنی و شناخت خوبی از بازیکنان داشته باشند.
در فوتبال اروپا معمولاً از بازیکنان سابق به عنوان مدیر ورزشی استفاده میشود و آنها با کمک استعدادیابها و ایجنتها تلاش میکنند برای پستهای مختلف زمین گزینههای مناسبی پیدا کنند. یک مدیر ورزشی موفق میتواند هزینههای باشگاه را به حداقل برساند و علاوه بر آن با عقد قرارداد بلندمدت با بازیکنان مستعد و جوان منبع درآمد خوبی برای باشگاه بسازد.
در فوتبال ایران پیدا کردن چنین افرادی آسان نیست، ولی برای خلاص شدن از وضعیت فعلی لازم است چنین مدیرانی تربیت شوند. آنها علاوه بر دید فنی باید مشاوران حقوقی هم در کنارشان داشته باشند تا قراردادهای محکمی بسته شود. ویژگی سوم این مدیران خوشنامی و قابلاعتماد بودن آنهاست تا در این موقعیت وسوسهبرانگیز منافع شخصی را به منافع باشگاه ارجح ندانند، وگرنه مصداق مثل «فرستادن گرگ به لانه مرغها» خواهد بود.
مشکل دیگری که برای اجرای چنین راه حلی در فوتبال ایران وجود دارد، عمر کوتاه مدیریتهاست که مانع پیاده کردن هرگونه برنامه بلندمدتی است. نتیجه کار یک مدیر ورزشی موفق پس از چند فصل مشخص میشود و اگر هر چند ماه یک بار شاهد جابهجایی در این پست باشیم، خروجی کار چیزی جز هرج و مرج فعلی نخواهد بود.
منبع: ایران ورزشی