تلگرام بازار ورزش

ضربه‌ای که ورزش از مدیرانش می‌خورد

محمد شهرابی

مدیران بازنشسته یکی یکی از فدراسیون‌ها و باشگاه‌های ورزشی استعفا می‌دهند و رسانه‌ها هم اخبار آن را با آب و تاب منعکس می‌کنند. بعضی از مدیران مثل رییس فدراسیون فوتبال در برابر این قانون ایستادگی کرده‌اند که این موضوع حواشی خاص خودش را داشته است و اذهان عمومی و خصوصی را مشغول خودش کرده است. به هر حال این هم جزو ویژگی‌های ورزش ایران است که باید هر چند وقت یک بار با مسایلی روبرو باشد و انرژی‌اش را هدر بدهد.

 

بحث ممنوعیت به کار گیری مدیران بازنشسته، انقدر ساده نیست که بشود در مطلبی کوتاه به آن پرداخت. این موضوع نکات مثبت و منفی زیادی دارد که باید برای تجزیه و تحلیل آن، زمان زیادی گذاشت. در یک نگاه کلی می‌توان گفت از یک نظر خوب است که جلوی رابطه بازی را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد مدیرانی که صاحب نفوذ و ناکارآمد هستند از موقعیت‌شان استفاده کنند و بعضی از پست‌ها را اشغال کنند. به ویژه در ورزش که در یکی دو دهه اخیر پاتوق مدیرانی بوده که برای دست و پا کردن شهرت و رسیدن به مقاصد بالاتر، از نفوذشان استفاده کرده و با اشغال پست‌هایی که هیچ تخصصی در آنها نداشته‌اند، ضربات جبران ناپذیری را به این پدیده پرطرفدار وارد کرده‌اند.

 

این موضوع اما تاثیرات منفی هم دارد و آن هم محروم کردن ورزش کشور از حضور مدیران باتجربه است. این واقعیتی انکار ناپذیر است که ورزش ایران به اندازه کافی مدیر کارآمد و شایسته ندارد و بعضی از مدیران غیرورزشی یا مدیرانی که سابقه کار در نهادهای غیرورزشی را دارند، توانسته‌اند قدم‌های مثبتی برای ورزش بردارند و حالا یک دفعه باید از وجود آنها محروم شد. این واقعا به نفع ورزش نیست و بی تردید لطمه‌هایی به آن خواهد زد که اثراتش در آینده نمایان خواهد شد.

 

بحث این مطلب اما خوب بودن یا بد بودن این قانون نیست چرا که هر قانونی ممکن است تاثیرات مثبت و منفی خاص خودش را داشته باشد. اینجا بحث اینکه چرا نمایندگان مجلس و دولت به دنبال تصویب و اجرای این قانون هستند هم نیست چون واقعا باید وقت زیادی برای تجزیه و تحلیل این مسائل صرف کرد که در این مطلب مجالش نیست.

 

مشکلی که این مطلب قصد دارد به آن اشاره کند، ضعف خود ورزش است که با این دردسر مواجه شده است. اگر نتوان همه فدراسیون‌ها و باشگاه‌های ورزشی را هم مقصر قلمداد کرد ولی می‌توان به ورزش‌ها و باشگاه‌های پرطرفدار ایراد گرفت که در تمام این مدت نتوانسته‌اند خودشان را از دولت مستقل کنند تا با اینگونه موانع مواجه نشوند. فدراسیون‌هایی مثل فوتبال، کشتی، بسکتبال و والیبال و باشگاه‌های پرطرفدار فوتبال، سالها فرصت استقلال و قطع دریافت کمک‌های دولتی را از دست داده‌اند و حالا مجبورند که به چنین قوانینی تن بدهند.

 

به عنوان مثال همین فدراسیون فوتبال که در هر موضوعی پای فیفا را به میان می‌کشد و دولت و مجلس را تهدید می‌کند که اگر فلان یا بهمان کنند با محرومیت فیفا مواجه می‌شوند، مدیرانش در یکی دو دهه اخیر هیچ عزم جدی‌ای برای ایستادن روی پای خودشان و قطع دریافت کمک‌های دولتی به خرج نداده‌اند. همیشه هر مدیری که آمده دستش جلوی سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش فعلی دراز بوده و با کمک‌هایی که از فیفا گرفته‌اند، امروز را فردا کرده‌اند.

 

این درست که در کشور ما موانع زیادی از جمله تلویزیون دولتی در راه درآمدزا شدن ورزش وجود دارد اما این همه مشکل نیست. مشکل اصلی همین مدیرانی هستند که در تمام این سالها فقط به امروز خودشان فکر کرده‌اند و هیچ برنامه‌ای برای آینده نداشته‌اند. در همین فوتبال، کنفدراسیون فوتبال آسیا حداقل ۱۰ سال است که روی بحث بازاریابی و درآمدزایی باشگاهها و فدراسیون فوتبال تاکید دارد و با فوتبال ما کلنجار می‌رود ولی هر بار با توجیهات نادرست و غیرواقعی و مدرک‌سازی و دور زدن قوانین، از بار مسولیت شانه خالی می‌کنیم و کار درست را انجام نمی‌دهیم.

 

کشور ما هر چقدر هم مشکل مدیریتی داشته باشد که دارد و هر چقدر نهادهای مربوطه در فراهم کردن بستر درآمدزایی و استقلال ورزش نقش منفی داشته باشند اما هیچ کدام دلیل نمی‌شود که نقش مدیران خود ورزش در چند دهه اخیر را نادیده بگیریم. همین مدیرانی که این روزها از هرگونه ترفندی برای ماندن استفاده می‌کنند اما در تمام سالهایی که مدیر بوده‌اند هیچ برنامه مشخصی برای درآمدزایی نداشته‌اند.

 

این واقعا فاجعه است که یک ورزش یا باشگاه خاص بیش از سی چهل میلیون طرفدار داشته باشد آن وقت همچنان چشمش به کمک‌های دولتی باشد. اگر هم قدمی برای درآمدزایی برداشته شده همین دوز و کلک‌هایی است که با کمک تلویزیون و شرکت‌های تامین کننده سیم کارت و موبایل انجام می‌شود و از راه‌های عجیب و غریب و مجاب کردن مردم به ارسال پیامک، درآمدی به دست می‌آورند. حالا اگر از هر کدام‌شان بپرسیم که برنامه‌ استراتژیکی برای بازاریابی دارید یا نه، جوابشان یا منفی است یا اگر هم مثبت باشد به مسائلی اشاره می‌کنند که هیچ شباهتی با واقعیت‌های امروز ورزش دنیا ندارد.

 

نتیجه‌اش این می‌شود که هر روز باید خبر استعفای مدیری را بشنویم که سالها در ورزش کسب تجربه کرده و قرار است جایش را فردی تازه کار بگیرد که او هم قطعا همین راه را خواهد رفت. هر چند که این شاید حداقل مجازاتی باشد که باید برای این مدیران ناکارآمد در نظر گرفت.

 

منبع: همشهری ورزشی



BAZAR VARZESH