محمد شهرابی
اصرار بعضی از رسانهها و کارشناسان بر نقش بستن تصویر یوزپلنگ در حال انقراض ایرانی روی پیراهن تیم ملی فوتبال، عجیب و غیر قابل درک است.
اینکه خیلیها دغدغه این را دارند که لباس تیم ملی طراحی زیبایی داشته باشد و آبروی ایرانیها را بخرد، انتظار بیهودهای نیست و اتفاقا منطقی است اما پافشاری روی مواردی که فرعی هستند، نه تنها افکار عمومی را درگیر مسائل بیهوده میکند بلکه فرصتی برای مدیران ناکارآمد فراهم میکند که بتوانند بیتدبیریشان را لاپوشانی کنند.
در وهله اول باید این را پرسید که چرا تیم ملی ایران و در راس آن، فدراسیون فوتبالی که تیم ملی کشورش چند سالی است تیم اول آسیا در رنکینگ فیفاست مجبور میشود در جام جهانی برای پیراهنش پول بپردازد. امروز حتی بسیاری از تیمهای کوچک فوتبال در جهان هم برای لباسشان پول نمیدهند یا اگر هم بدهند تعدادشان انگشت شمار است چه برسد به تیمی که مقتدرانه به جام جهانی صعود کرده است.
طی یک دهه گذشته این تفکر غلط در فوتبال ایران جا افتاده که تیم ملی ایران باید حتما یک برند معتبر بپوشد. متاسفانه این تفکر اشتباه هم از رسانهها و کارشناسان سرچشمه گرفته اما چون مدیران فوتبال به ویژه در بخش مارکتینگ یا بازاریابی، همیشه ضعیف بوده و هستند نیز روی این موج سوار شدهاند. هیچ کس این موضوع را در نظر نمیگیرد که باید قبل از هر چیز منافع فدراسیون و تیم ملی از نظر فنی و مالی تامین شود بلکه همه به این موضوع اشاره میکنند که تیم ملی فقط باید نایکی و آدیداس بپوشد. مثل این میماند که یک خانواده نان شب نداشته باشد آنوقت اعضای آن دنبال فلان برند عطر و لباس باشند.
همین تفکر اشتباه فوتبال ایران را در زمینه بازاریابی پیراهن و لوازم ورزشی به چاه انداخته است. بیتردید برندهای درجه دومی در جهان هستند که حاضرند با شرایط نسبتا خوب اسپانسر و تامین کننده اقلام ورزشی تیم ملی باشند اما چون به اصطلاح «کلاس» کار ممکن است پایین بیاید، تیم ملی میرود از آدیداس لباس میخرد.
در اینکه تیم ملی ایران باید لباس باکیفیتی بپوشد شکی نیست ولی اگر مدیریت صحیح وجود داشته باشد، میتوان از برندهای درجه دو هم محصول و پول خوب گرفت و منافع فدراسیون و تیم ملی را تامین کرد. به عنوان مثال حدود شش هفت سال قبل وقتی فدراسیون فوتبال تونس تصمیم گرفت که از همکاری با برند پوما صرف نظر کرده و با بوردا همکاری کند رییس فدراسیون فوتبال این کشور گفت فرقی ندارد تیم چه مارکی میپوشد، مهم این است که استاندارد و باکیفیت باشد و چقدر درآمد کسب میشود تا به توسعه و پیشرفت فوتبال تونس کمک شود.
قطعا حرف مدیر فدراسیون فوتبال تونس به این معنا نیست که تیم ملی کشورش هر برندی با هر کیفیتی را بپوشد بلکه منظورش این است که لزومی ندارد با هر شرایطی یک برند خوب پوشید و میتوان با حفظ بعضی از استانداردها، هم کیفیت را تامین کرد و هم درآمد مناسب به دست آورد ولو اینکه مجبور شوی از یک برند معروف به یک برند کمتر معروف رو کنی.
مدیران هزینهزا
فوتبال ایران اما همچنان نابالغ است و این مسائل را خوب درک نمیکند. بازاریابی جایگاهی در باشگاهها و فدراسیون ندارد و اغلب آدمهای تصمیمگیر فاقد درک مناسب از شرایط حاکم بر فوتبال خصوصی و درآمدزا هستند. مدیران بیشتر هزینهزا هستند تا درآمدزا. پول دولت و بیتالمال هدر میرود تا امروز همه فردا شود و صدای منتقدین هم بیافتد در صورتی که مدیران باید تلاش کنند تا قوانین دستوپاگیر را از سر راه فوتبال بردارند و راه درآمدزایی را هموار کنند.
این درست است که آدیداس برای فروش محصولاتش در ایران مشکل دارد و برایش نمیصرفد که یک قرارداد خوب با تیم ملی ببندد ولی چه اصراری وجود دارد که حتما لباسهای این برند را پوشید؟ الان چند برند کمتر معروف خارجی در فوتبال ایران مشغول فعالیت هستند که میتوان با مدیریت درست بهترین قراردادها را با آنها بست ولی فدراسیونی که خودش را در انظار عمومی، فدراسیون پنج ستاره معرفی میکند افتخارش این است که دارد با هفتاد درصد تخفیف از آدیداس لباس میگیرد.
در طرف مقابل رسانهها و کارشناسان هم به جای اینکه این گونه موارد را پیگیری کنند به حذف طرح یوزپلنگ از روی لباس تیم ملی گیر دادهاند. انصافا چند تیم ملی در جهان چنین طرحی دارند که ما توقع آن را داریم؟
بعضا شده که تیمهای فوتبال به ویژه تیمهای باشگاهی در یک مقطع خاص یا در حمایت از یک موضوع خاص، طرح ویژهای برای پیراهنشان در نظر گرفتهاند اما این به معنای آن نیست که پیراهن تیم به خصوص تیم ملی یک کشور را با طرحهای عجیب و غیر عادی انگشت نما کرد. ضمن اینکه همه کشورها هر چند سال یک بار برای جذابیت بیشتر و کسب درآمد بالاتر، طرح لباسهایشان را تغییر میدهند و هیچ کس روی یک طرح نمیماند که ما بمانیم.
اینکه آدیداس با ادامه حضور تصویر یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی مخالفت کرد یک توفیق اجباری برای فوتبال ماست ولی حیف که رسانهها و حتی برنامههای پرطرفدار تلویزیون نیز خیلی سطحی به موضوع نگاه میکنند و به جای اصلاح امور، مدیران را در مسیری قرار میدهند که با ظاهرسازی و کارهای عوام پسند، کارشان را پیش ببرند.