امیر علیزاده
لیگی که در گذشته همواره به تعداد بالای تماشاگراناش میبالید، حالا نه تنها از لیگهایی مثل ژاپن و چین بلکه از لیگ اندونزی هم کمتماشاچیتر است.
دلیل استقبال کم تماشاگران از مسابقات که چند سالی است گریبانگیر فوتبال ایران شده چیست؟ بیتردید کیفیت پایین بازیها در دوری تماشاگران از ورزشگاهها بیتاثیر نبوده است. اگر سطح فنی بازیها بالاتر برود و بازیها زیباتر باشد، قطعاً تماشاگران بیشتری هم به استادیوم خواهند رفت. اما در ایران دلایل اصلی خارج از میدان بازی است.
قیمت بلیت هم بر خلاف تصور رایج مدیران فوتبال نمیتواند عامل چندان تاثیرگذاری باشد، چرا که تجربه نشان داده رایگان کردن برخی بازیها هم گاهی تاثیر چندانی روی تصمیم تماشاگران برای رفتن به استادیوم نداشته است. و برعکس پیش آمده که در مسابقاتی که بلیت رایگاه نبوده، ورزشگاه پر هم شده است. بنابراین علت اصلی را در جای دیگری باید جست؛ در مدیریت ضعیف. در نبود نگاه تجاری و بازاریابی.
مدتهاست که به یک باشگاه فوتبال دیگر صرفاً به عنوان یک کلوب ورزشی نگاه نمیشود. باشگاه فوتبال یک بنگاه تجاری است که مشتریانی (هوادار) دارد و باید از طریق تامین و ارضای نیازها و خواستههای آنها درآمد کسب کنند. مصرفکننده در فوتبال (هوادار) احساساتیتر و عاطفیتر از یک مصرفکننده معمولی در سایر بخشهاست. حس وفاداری در فوتبال اهمیت بیشتری دارد و یک باشگاه باید طوری برنامهریزی کند که هواداراناش در بلندمدت به او فارغ از نتایج ورزشی وفادار بماند. هوادار در فوتبال احساس تعلق بیشتری به تیم مورد علاقهاش میکند و باشگاه باید کاری کند تا هوادار خود را جزیی از تیم بداند. باشگاه باید به خواستهها و نیازهای هواداران خود توجه کند.
یکی از مهمترین این نیازها در روز مسابقه، به استادیوم رفتن و یک تجربه لذتبخش و مفرح داشتن است. از حمل و نقل تا محل ورزشگاه گرفته تا نحوه فروش بلیت و امکانات رفاهی و فنی و صوتی داخل استادیوم همگی در تصمیم یک هوادار برای رفتن به استادیوم موثرند. کشور آلمان با وجود استادیومهای مدرن و امکانات حمل و نقل بینظیر امروز با میانگین بیش از چهل هزار تماشاگر در هر مسابقه، پرتماشاچیترین لیگ فوتبال در جهان را دارد. هر چقدر رفتن به استادیوم دشوار و تماشای بازی در استادیوم با سختی همراه باشد، تماشاگر هم ترجیح میدهد بازی را از خانهاش تماشا کند.
هر که در ایران استادیوم رفته باشد، میداند که چه کار پرمشقتی است. شبکه بسیار ضعیف حمل و نقل و استادیومهای قدیمی و بدون امکانات، استادیوم رفتن را به تجربهای پردردسر و بعضاً عذابآور تبدیل کرده که حتی میتواند به قیمت جان یک تماشاگر تمام شود. استادیومها در ایران نه سقفی برای تماشاگران دارد و نه به تعداد کافی دستشویی و نه رستوران و بوفههای درستوحسابیای. از فروشگاههای مخصوص هواداری هم که خبری نیست. صندلیها ناراحتاند و سیستم فروش بلیت هم هر چند در برخی جاها آنلاین شده، اما همچنان پرمکافات و پراشکال است. تماشاگر ایرانی هنوز نمیتواند در یک سیستم راحت با خریدن بلیت دقایقی قبل از شروع بازی با خیال راحت به استادیوم برود و سر جایش بنشیند.
یکی دیگر از عوامل قهر تماشاگران را باید در جو بسیار بد و اخبار منفی حول فوتبال ایران در چند سال گذشته دانست که ناشی از بیثباتی و تغییر پیدرپی مدیران و انتخاب مدیران بعضاً نالایق دانست که باعث دلزدگی هوادار شده است. هواداری که مدام با اخبار منفی و بد روبرو میشود، قطعاً کمتر دل و دماغ استادیوم رفتن دارد.
البته ممنوعیت ورود زنان به استادیومها را هم در ایران نباید فراموش کرد که خودبهخود بازار را برای باشگاههای فوتبال نصف میکند. تنها به این خاطر باید گفت که مقایسه آمار میانگین تماشاگران در لیگ ایران با آمار کشورهایی مثل ژاپن و کره و چین درست نیست، چون در آن کشورها زنان هم میتوانند به استادیوم بروند و روی افزایش میانگین تاثیر قابل توجهی میگذارند. ضمن اینکه پژوهشهای مختلف نشان داده حضور زنان در استادیوم باعث بهبود جو استادیوم و ایجاد یک فضای خانوادگیتر و سالمتر میشود.
همه این عوامل باعث شده تا باشگاههای فوتبال در ایران علاوه بر آن که در روز مسابقه دیگر نمیتوانند روی پشتیبانی هوادارانشان حساب کنند، درآمدزایی هم نتوانند بکنند. در سالهای اخیر درآمدهای روز مسابقه امروز در فوتبال جهان بیشترین رشد را نسبت به سایر منابع درآمدی از جمله درآمدهای رسانهای (حق پخش تلویزیونی) و درآمدهای تجاری (اسپانسرینگ) داشته است. در واقع با اشباع دو منبع دیگر، درآمدزایی در روز مسابقه اهمیت بیشتری پیدا کرده است.
درآمدهای روز مسابقه علاوه بر فروش بلیت، شامل فروش پیراهن و اقلام هواداری در استادیوم از طریق کانالهای توزیع رسمی و همچنین برنامههایی موسوم به «بستههای مهماننوازی» هم میشود. در فضاسازی یک استادیوم مدرنِ تخصصیِ فوتبال علاوه بر لحاظ کردن راحتی تماشاگر، لوژها و اتاقکهای ویژه هم ساخته میشوند که مانند یک اتاق نشیمن یا یک سالن کنفرانس دارای امکانات رفاهی بسیار مناسبی هستند و علاوه بر آن دیدی عالی به زمین بازی دارند. باشگاه یا این اتاقکها را اجاره میدهد و از این طریق درآمدزایی میکند و یا آنها را در اختیار اسپانسرهایش میگذارد و و با افزایش ارزش حقوق اسپانسرینگ خود، درآمدهاش را افزایش میدهد.
در فوتبال ایران اما با وجود این استادیومهای کهنه و این آمار پایین تماشاگر، باشگاهها از این منابع درآمدی مدرن محروماند. و مادامی که رویکرد مدیریت در باشگاهها، بلندمدت نباشد و به باشگاه به عنوان یک بنگاه تجاری نگاه نشود، نه آمار تماشاگران تغییر چشمگیری خواهد کرد و نه درآمدزایی حاصل از آن.
دیدگاهی وجود ندارد. شما میتوانید از طریق فرم ذیل، اولین دیدگاه این نوشته را درج کنید. 👇
نظر خود را بنویسید