محمد شهرابی
در سال ۲۰۰۲ ورشکستگی «گروه کرش» یکی از امپراطوریهای رسانهای آلمان که به «بحران کرش» معروف شد، بوندسلیگا را با ضرری ۲۰۰ میلیون یورویی مواجه کرد. سازمان لیگ فوتبال آلمان با این غول رسانهای قرارداد داشت و اعلام ورشکستگی آن، منجر به عدم پرداخت بخشی از قرارداد و در نتیجه این زیان هنگفت شد.
یک سال قبل از این اتفاق، باشگاههای بوندسلیگا حدود ۱۸۳ میلیون یورو برای خرید بازیکن هزینه کرده بودند اما یک سال بعد از این بحران در سال ۲۰۰۳ فقط ۸۴ میلیون یورو یعنی حتی کمتر از نصف مبلغ سال ۲۰۰۱ به خرید بازیکن اختصاص دادند چون بخشی از درآمدشان قطع شده بود و توان پرداخت بیشتر از این را نداشتند.
حالا ۱۸ سال بعد از آن بحران، یک بحران جدید دامن ورزش جهان را گرفته است. بحران کرونا دیگر مختص آلمان یا یکی دو کشور خاص نیست بلکه به جرات میتوان گفت تمام دنیا را بدون استثناء در برگرفته است. این بدان معناست که آینده ورزش دنیا به ویژه فوتبال و ورزشهایی که در آنها پول زیادی هزینه میشود، دستخوش تغییرات خواهد شد.
وقتی صحبت از صنعت ورزش میشود، با مجموعهای از ذینفعان مواجه هستیم که به نوعی در این بازار منفعت کسب میکنند. باشگاهها، فدراسیونها، سازمانهای ورزشی، رسانهها، بازیکنان، مربیان، داوران، دستاندرکاران، کارمندان موقت و دائم، کارگران روزمزد رویدادهای ورزشی، رستورانها، بارها، فروشگاههای لوازم ورزشی، استادیومها، تولید کنندگان وسایل ورزشی و بسیاری از مراکز، نهادها و افراد مختلف در این بازار مشغول فعالیت هستند و به صورت حرفهای، نیمهحرفهای و آماتور درآمد کسب میکنند.
وقتی بحرانی مثل کرونا از راه میرسد و به یکباره همه چیز را تعطیل میکند به معنای آن است که بسیاری از این سهامداران که بخش اعظمشان آسیب پذیر هم هستند، با بحران مالی و اداره کردن زندگیشان مواجه میشوند. میزان این تاثیرگذاری در نهادها و افراد مختلف، متفاوت است اما یک وجه اشتراک دارد و آن اینکه حیات همه را با مشکل مواجه کرده است.
به عنوان مثال بسیاری از نهادها و سازمانهای ورزشی ناگهان فعالیتشان متوقف شد چون اجازه برگزاری مسابقات را نداشتند. در نتیجه قراردادهاشان با شبکههای تلویزیونی و اسپانسرها تحتتاثیر قرار گرفت چون آنها هم درآمدزاییشان به مشکل خورده بودند. توقف فعالیت سازمانهای ورزشی منجر به بیکار شدن بسیاری از کارمندان و دستاندرکاران ورزش شد و حتی بسیاری از باشگاهها در پرداخت حقوق بازیکنان و مربیان هم ماندند.
به طور کلی تمام این صنعت با بحران مواجه شد و همانطور که اقتصاددانان پیش بینی کردهاند، خارج شدن از این بحران اقتصادی زمان خواهد برد زیرا جهان پس از کرونا با یک رکود گسترده مواجه خواهد شد. ولی آیا این بحران در آینده ورزش جهان تاثیر اساسی خواهد گذاشت؟
در این بحران جهانی یکی از ضعفهای اساسی مدیریت ورزش به وضوح برجسته شد و آن اینکه اغلب سازمانهای ورزشی برای روزهای بدون مسابقه، اندوخته مورد توجهی نداشتند. به غیر از چند مورد خاص در طول جنگهای جهانی، هیچ وقت ورزش به این شکل تعطیل نشده بود و کسی برای مدیریت چنین بحرانی آماده نبود به همین دلیل ورزش دنیا به ویژه در یکی دو دهه اخیر از نظر هزینه به خصوص برای خرید بازیکن و موارد این چنینی، تا مرز خودکشی پیش رفته بود. وضع قوانینی مثل بازی جوانمردانه مالی در فوتبال اروپا برای کنترل این جنون بود ولی این بحران نشان داد که چنین قوانینی به جدیت و سختگیری بیشتری برای اجرا احتیاج دارد.
در این بحران، ورزشکاران، مربیان و دستاندرکانی که بیشترین هزینه ورزش به آنها تعلق میگیرد، کمتر آسیب دیدند و این در حالی بود که فشار سنگینی به سایرین وارد شد. به همین دلیل بنگاه رسانهای فوربس که معمولا مسائل اقتصادی ورزش را رصد میکند به این قضیه اشاره مستقیمی کرده است. فوربس با بیان اینکه لیگ برتر انگلیس و بوندس لیگا حداقل ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون یورو از بحران کرونا ضرر خواهند کرد، پیش بینی کرده که در آینده قراردادهای بازیکنان و مربیان و میزان پرداختی به آنها در اروپا با تغییرات زیادی مواجه خواهد شد.
حالا شاید بحران کرونا تلنگر محکمی باشد برای اینکه مدیران و سازمانهای ورزشی در تصمیمات خود تجدیدنظر اساسی کنند. اینکه مجبور شوند به اندازه تنشان پارچه را ببرند و کارهایی انجام دهند که بسیار کارآمدتر و بهصرفهتر باشد. برقراری ارتباط بیشتر با بخش جوانان و پایه و حمایت بیشتر از آنها به جای پرداختهای هنگفت به بازیکنان معروف، تجدید نظر در روابط با آژانسهای نقل و انتقالات، حمایت از ورزش همگانی و کم کردن هزینهها در بخشهای غیرضروری، از جمله تصمیمات استراتژیکی هستند که مدیران ورزش دنیا به ویژه در بخش حرفهای و پرهزینه، مجبور به اتخاذ آنها هستند تا در چنین بحران هایی با کمبود بودجه مواجه نشوند.
آنها باید برای روزها بارانی و طوفانی، اندوختهای داشته باشند و تجربه کرونا نشان داد که با سیاست های فعلی این امر تقریبا غیرممکن است و باید یک تغییر و تحول اساسی در ورزش دنیا و نحوه اداره آن اتفاق بیافتد.