محمد شهرابی
استعفای رسول خادم از فدراسیون کشتی به دلیل مشکلات مالی و عدم حمایت از سوی مسولین، بیش از هر چیز بیانگر اقتصاد بیمار در ورزش ایران است. شرایط کشتی و فوتبال در ایران بیش از هر چیز آدم را یاد وضعیت دو شرکت سایپا و ایران خودرو میاندازد. این دو رشته ورزشی همانند دو شرکت خودرو سازی ایران، در حوزه فعالیت خود تقریبا بدون رقیب هستند و فعالیت انحصاری دارند، اما هر دو ورشکسته و غرق در بحرانند. این یعنی یک جای کار ایراد دارد.
درباره اینکه کشور ایران با بحران مدیریتی روبروست، اقتصاد کشور به دلیل تحریمها و مشکلات سیاسی کاملا زمینگیر شده و در نهایت هیچ کدام از چرخها درست نمیچرخند، صحبتهای زیادی شده و نیاز به توضیح بیشتر نیست. این هم طبیعی است که وقتی در سایر حوزهها با مشکل مدیریتی روبرو هستیم در ورزش هم با چنین مشکلی مواجه خواهیم بود اما نکته عجیب این است که کشتی و فوتبال در شرایطی با بحران مالی مواجه هستند که در ورزش ایران از نظر تماشاگر و توجه عمومی، رقیبی جدی ندارند و فاصلهشان با سایر رشتهها زیاد است.
امروزه در ورزش دنیا، برای اضافه کردن یک نفر تماشاگر کلی برنامه میریزند و سرمایهگذاری میکنند تا به نتیجه برسند. ورزشهای مختلف با هم رقابت میکنند و به مردم به ویژه بچهها و جوانان پیشنهادات جذاب میدهند تا نظر آنها را برای پیگیری و مشارکت در آن ورزش جلب کنند. در مجموع هزار جور طرح و نقشه میریزند و گاهی تغییراتی هم در آن رشته ایجاد میکنند تا جذابتر شود و تعداد تماشاگرانش بالاتر برود. همه اینها به خاطر این است که وقتی توجه عمومی بیشتر شود حقوق پخش تلویزیونی هم گرانتر میشود و اسپانسرها هم به سمت آن ورزش هجوم میآورند و طبیعتا درآمدزایی هم بیشتر خواهد شد.
به عنوان مثال در کشور استرالیا چهار ورزش فوتبال استرالیایی، کریکت، راگبی و فوتبال رقابت تنگاتنگی دارند تا هوادار و ورزشکار بیشتری را جذب کنند. برنامهریزان تلاش میکنند فصل رقابتهای آنها را تا حدودی جدا کنند تا از نظر امکانات برگزاری، پخش تلویزیونی، اسپانسر و توجه عمومی، بین آنها تعادل برقرار کنند اما در مقطعی از سال که برگزاری لیگهای این رشتهها همزمان میشود، گاهی اوقات در یک روز دو سه ورزشگاه بزرگ پر میشود و این مسابقات را میزبانی میکنند.
در این مقاطع، رقابت بین آنها به اوج میرسد و هر کدام تلاش میکنند با برنامهریزی بهتر و پیشنهادات جذابتر تماشاگران بیشتری را جلب کنند. در کشورهایی مثل آمریکا، کانادا و برخی از کشورهای اروپایی هم وضعیت همین طور است اما نکته مهم این است که رشتههای پیشرو و پر تماشاگر، معمولا از نظر مالی مشکلی ندارند و درآمدزایی به بهترین شکل ممکن در آنها انجام میشود. اگر هم رقابتی وجود دارد به این دلیل است که آینده را از آن خود کنند و از نظر اقتصادی پیشرفت بیشتری داشته باشند.
در ایران فعلا به دلایل تاریخی و فرهنگی، فعلا انحصار در دست کشتی و فوتبال است اما متاسفانه آنها هم نمیتوانند خرج و دخل مناسبی داشته باشند. اگر میبینیم وضعیت فدراسیون فوتبال کمی بهتر از کشتی است به این دلیل است که فیفا درآمد خوبی دارد و در مقاطع مختلف کمکهای مالی خوبی به فدراسیونها میکند وگرنه معلوم نیست که بر سر فوتبال چه میآمد چون همین الان هم در توسعه زیرساختها مشکلات زیادی داریم و به سختی از پس هزینههای تیمهای پایه، بخش داوران، فوتبال زنان، فوتسال و غیره برمیآییم و همیشه در این بخشها با نارضایتی مواجه هستیم.
دلیل وجود این وضعیت این است که در ورزش ایران توجه زیادی به بازاریابی و درآمدزایی نمیشود و همه عادت کردهاند که از دولت کمک بگیرند. مدیران کلان ورزش هم که از سوی دولت انتخاب میشوند برای حفظ اقتدار خود هیچ قدم محکمی برای تغییر این وضعیت برنمیدارند و همه را به خود وابسته نگه داشتهاند. وظیفه آنها این است که با تغییر قوانین و عرفهای موجود، بردن لوایح کارآمد به مجلس و تصویب آنها، برنامهریزی اصولی، استفاده از مدیران امروزی و آگاه به مسایل اقتصادی ورزش و در مجموع قطع وابستگی ورزش به کمکهای دولتی، بستر مناسبی برای درآمدزایی و توسعه پایدار ورزش به وجود آورند اما متاسفانه سالهاست که این مدیران میآیند و میروند اما اتفاق امیدوار کنندهای نمیافتد.
نتیجه این میشود که ورزشهایی مثل کشتی و فوتبال که علاقمندان زیادی در کشور دارند، نمیتوانند مسابقاتشان را در ورزشگاههای پر از تماشاگر برگزار کنند و وضعیت اقتصادیشان آن قدر بحرانی میشود که رییس فدراسیونشان نمیتواند به کارش ادامه دهد. این اوج ناکارآمدی و بیماری است.